…دیو به او رسید و گفت: «من میخواستم تو و خرت را بخورم.» (همان: ۵۴۱)
دیو در افسانۀ پادشاه و هفت فرزندش (درویشیان، ۱۳۸۹: ۶۵) برگرفته از افسانههای لرستان، دشمن پادشاه و دزد گلۀ اوست. در این افسانه دیو، شاخ نیز دارد.
«رفت سراغ دیو. او را هم کشت و شاخهایش را در خورجینش گذاشت.» (همان: ۶۷)
در افسانۀ پیرمرد خارکن و چهل پسرش (همان: ۳۷۷) برگرفته از افسانههای دیار همیشه بهار، نام دشمن پادشاه اکوان دیو است. او و سی و نه برادر دیگرش از پادشاه باج و خراج میستانند. اکوان دیو عاشق دختر پادشاه چین میشود. دختر پادشاه چین به راهنمایی علی از او شیشۀ عمرش را میخواهد و مانند همۀ افسانههای دیگر، ابتدا از دیو یک سیلی میخورد و سپس گریه میکند. دیو دلش میسوزد و جای شیشۀ عمرش را که در خورجین آهویی است به او میگوید. تقریباً در همۀ افسانههایی که دیوی دختری را اسیر کرده و قهرمان داستان به کمک آن دختر میرود، همین اتفاق میافتد و به همین صورت دیو که فریب دختر را میخورد با شکستن شیشۀ عمرش، جانش را از دست میدهد. در این افسانه دیو یک هفته میخوابد، یک هفته در بیداری است و یک هفته به سفر میرود.
در قصۀ طوطی از جلد دهم (درویشیان، ۱۳۸۷: ۳۳۵) برگرفته از گنجینههای ادب آذربایجان، دیو سفید در قلعهای، زیر سنگ آسیاب زندگی میکند. هیبت و بزرگی دیو به قدری است که با آمدن او گویی آسمان و زمین به لرزه درمیآید.
«زمین و آسمان به لرزه درآمد؛ یک دفعه دیو آمد.» (همان: ۳۳۹)
۳-۸- روباه
«روباه معمولی یکی از چهار نوع روباهی است که در ایران زندگی میکند و از انواع دیگر، تعداد و پراکنش بیشتری دارد. روباهها حیواناتی بسیار باهوشاند؛ اما در افسانهها و داستانها هوش آنها را به فریب تعبیر کردهاند.» (فرهنگنامۀ حیات وحش ایران، ۱۳۸۹: ۵۶)
«روباه به عنوان رمز و نماد حیلهگری و شیادی، از دیرباز شناخته شده بوده است.» (عبداللهی، ۱۳۸۱: ۳۹۶)
روباه در بیشتر داستانها نماد حیلهگری است. اما در افسانهها علاوه بر حیلهگری، به ویژگی هوش روباه نیز توجه شده است. شاید به این دلیل روباه، نماد حیلهگری است که هنگام شکار توسط شکارچیان و سگها، برای نجات جان خویش آنها را میفریبد.
«روباه که شکارچیان و سگها تعقیبش میکنند به خاطر مهارتش در گولزدن این دشمنان شهرت دارد. هنگام فرار، روباه برای فریب دشمن ناگهان مسافتی برمیگردد و بعد به راست و یا چپ میجهد و بعد به سمتی میگریزد که دشمن هرگز تصورش را نمیکرده است. روباه گاه برای آنکه سگها رد او را گم کنند از روی دیوار سنگی میپرد و یا اینکه از نهری کمعمق میگذرد. این حیلهها مدتی تعقیبکنندگان را گیج میکند و به روباه فرصت میدهد تا بگریزد.» (حکیمی، ۱۳۷۴: ۵۴-۵۳)
«چینیان عقیده داشتند که روباه نیرویی فوق طبیعی دارد و بنابراین، موضوع افسانههای بسیار قرار میگرفت که بعضی از آنها، دارای قدمت بسیار است.» (هال،۱۳۸۰: ۵۰)
از قدیمیترین داستانهایی که روباه در آن نماد حیلهگری و شیادی است داستان سغدی میمون و روباه است.
«و اگر استدلال فوق را بپذیریم، این نسبت ویژۀ روباه، برساختۀ شرق است.» (عبداللهی، ۱۳۸۱: ۳۹۶)
و اما در برخی افسانهها، روباه همانند سگ، نسبت به انسان وفادار است.
«در آیین مزدیسنی روباه از سردۀ سگان و سوراخزی است.» (بندهش هندی، ۱۳۶۸: ۹۲)
«و همچنین روباه برای مخالفت با دیو خفگی آفریده شده است.» (بندهش هندی، ۱۳۶۸: ۱۰۱)
نام روباه در قرآن نیامده اما در داستانی که از نوح (ع) نقل شده است، روباه قربانی است که به دست شیطان کشته میشود و خونش به درخت تاک داده میشود.
در داستان «روباه با بط» در کتاب مرزباننامه، روباه حیلهگری است که خود فریب سنگ پشت را میخورد و سرانجام هلاک میشود.
«مولانا نیز در برخی ابیات روباه و روباهبازی را تمثیلی گرفته برای حیلهگری و تزویر و نیرنگ، [همچنین] تمثیل [برای] آنان که مرغوب صورت ظاهر میشوند، تمثیل کسانی که وجود موهوم خویش را فراموش میکنند [و] تمثیل اهل سعی و…» (خیریه، ۱۳۸۵: ۱۰۱-۹۲)
در نظر پیشینیان روباه، موجودی باهوش و با درایت است؛ چارهاندیش است و با این وصف بر مشکلات خود چیره میشود.
«روباه جای خویش چنان سازد که هفت در دارد تا چون از یکی بترسد که گرفته باشند از دیگری بیرون جهد و برود.» (ابن ابیالخیر، ۱۳۶۲: ۱۰۷)
«و چون شپش در او افتد و از آن رنجور ماند؛ استخوان یا پوست پارهای به دندان گیرد و در آب میرود. اندکاندک به تدریج، و بهر دفعتی بگذارد تا شپش بر زبرتر همی آیند تا همه بر سر روباه گرد آیند و همچنین بگذارد تا جمله بدان پوست پاره یا استخوان که در دهان دارد باز شوند. آنگاه بیندازد و روباه از آب بیرون آید و برود و هیچ شپش با او نماند.» (همان: ۱۰۹)
«چون خارپشت او را ببیند خود را همچون کره سازد و سر اندرون کشد، روباه بول بر وی کند، خارپشت از بول او بیخویشتن شود و منبسط گردد و شکمش بگیرد و بخوردش؛ و چون بیمار شود، پیاز دشتی بخورد.» (کمونی قزوینی، ۱۳۹۰: ۵۹۰)
و اما در تعبیر خواب روباه آمده است:
«محمدبن سیرین گوبد: روباه در خواب مردی مکار، غدّار، نا بهکار و فریبنده بود یا زن و کنیزک دروغگو از خویشان بود.»
۳-۸-۱- روباه در افسانهها
روباه در افسانۀ سزای نیکی (۱) از جلد هفتم فرهنگ
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید. |
افسانههای مردم ایران (درویشیان، ۱۳۸۵: ۱۳۵) برگرفته از افسانههای مردم ایران- لرستان نقش پیری دانا و زیرک را به عهده دارد که با تدبیر و هوش خود مشکل قهرمان داستان را حل میکند.
روباه در داستان آسیابان و روباه، در جلد هفدهم فرهنگ افسانههای مردم ایران (درویشیان،۱۳۸۴: ۴۹) برگرفته از قصههای مردم در نقش موجودی حقشناس و وفادار ظاهر میشود. او برای ادای دین خود با زیرکی و فراست برای رسیدن قهرمان داستان به خوشبختی تلاش میکند. اما در پایان داستان، به دلیل بد عهدی قهرمان داستان، با او دشمن میشود و به تدبیر انسان کشته میشود.
در جلد پانزدهم فرهنگ افسانهها در افسانۀ نبی لنگ (درویشیان، ۱۳۸۲: ۱۴۳) برگرفته از قصههای فارس، روباه نقش موجودی وفادار و زیرک را دارد. این داستان، نظیر داستان آسیابان و روباه است. در این داستان نیز روباه برای ادای دین خود به قهرمان داستان به هر حیلهای متوسل میشود و سرانجام با تدبیر و هوش به مقصود خود که خوشبختی قهرمان داستان است دست مییابد.
روباه در افسانۀ خسرو دیوزاد از جلد چهارم فرهنگ افسانهها (درویشیان، ۱۳۷۸: ۳۳۳)، برگرفته از سمندر چل گیس، شاهزاده خانمی است که به همراه برادرش برای کمک به قهرمان داستان که توسط زن جادو تبدیل به آهو شده به جنگ زن جادوگر میرود و خود نیز توسط او تبدیل به روباه میشود.
روباه در افسانۀ راه و بیراه از جلد ششم فرهنگ افسانهها، برگرفته از افسانههای شمال (درویشیان، ۱۳۸۰: ۳۷)، حیوانی درندهخوست. او همنشین گرگ و شیر است. روباه بیآنکه از حضور قهرمان داستان مطلع باشد برای دوستانش رازی را افشا میکند که کلید سعادت قهرمان داستان میشود. او در پایان افسانه نیز، بنا به اقتضای درندگیاش، ضد قهرمان را از هم میدرد.
۳-۹- سگ
«سگ، نگهبان، مراقب، نماد وفاداری و همراه و پیامآور خدایان بیشمار در هنر بسیاری از تمدنهاست… سگ از مصاحبان میترا (مهر) است.» (هال، ۱۳۸۰: ۵۲)
اگر چه سگ از نظر اسلام نجس است اما قرآن به سگی اشاره میکند که با همراهی صالحان به مقامی والا دست یافت.
«و سگ آنها (اصحاب کهف) دستهای خود را بر آستانۀ غار نهاده بود.».(کهف: ۱۸)
اهلیبودن سگ و بهرهبرداری انسان از آن، سابقهای طولانی در تاریخ بشر دارد. همراه داشتن و نگهداری از سگ در برخی موارد (نه در زندگی خصوصی و اتاقنشیمن و خواب و نزد خود…) جایز است. سگ (اصحاب کهف)، بر جامعۀ مشرک و گمراه شرافت داشت. سگ اصحاب کهف مانند خودشان در سلامت کامل بود.» (کامرانیان،۵۳:۱۳۸۸)