ملی، شایسته است که قانونگذار تدابیر بیشتری در حمایت از کارفرمایان بیاندیشد.
فصل دوم
مروری بر تحقیقات انجام شده
2-1- مفاهیم و کلیات
2-1-1- تاریخچه قرارداد کار
قرارداد به نوعی آغاز و پایان هر تصمیم حقوقی یا اقتصادی و یا سیاسی شمرده میشده است و در تمام زوایای زندگی نشانهای از قرارداد آن هم غالباً به صورت شفاهی قابل مشاهده است حتی هنوز هم در قوانین موجود در کشور توافقها و قراردادهای شفاهی یکی از پایههای مبادلات مختلف را تشکیل میدهد.

اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوندبرای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 40y.ir مراجعه نمایید.
رشته حقوق همه گرایش ها : عمومی ، جزا و جرم شناسی ، بین الملل،خصوصی…
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
در قوانین کار همواره قرارداد کار پیمانی، کتبی یا شفاهی تعریف شده است که نزد دو طرف قرارداد و مراجع رسیدگی کننده محترم میباشد. با وجود اینکه قراردادهای کتبی به واسطه وضوح حقوق دو طرف همواره بر قراردادهای شفاهی برتری دارند اما با این حال قرارداد شفاهی بین کارگر و کارفرما یکی از رایجترین شیوههای انعقاد پیمان میان کارگر و کارفرما شمرده میشود. بدین جهت قراردادهای شفاهی و حتی قوانین عرفی به جای قوانین کتبی در عرصههای روابط کار از چند هزار سال پیش تا امروز به چنین جریانی تبدیل شده و چنان در فرهنگ مردم ما ریشه دوانیده است که اغلب کارگر و کارفرما به قرارداد شفاهی بیش از قرارداد کتبی رغبت نشان میدهند و از این رو عرف و سنتهای موجود در قراردادهای شفاهی چنان بر روابط دو طرف سایه افکند که در طول تاریخ خود به تدریج به یک فرهنگ تبدیل گردید و سبب شد که با وجود ضرورت تدوین قانون کار در قرن پیش این امر حیاتی با شصت سال تأخیر در ایران تحقق پذیرد و قوانین و قراردادهای عرفی و شفاهی مقدم بر قراردادهای کتبی جریان یابند.
قراردادهای کار در اعصار مختلف در ایران از یک سنت دو جانبه پیروی کرده است که ضمانت این سنت، عرف و رویه ملی یا محلی بوده است. این امر اغلب از عصر پیشهوری تا دوران صنعتی از این تعریف تبعیت میکرد که قرارداد کار به جز در کارهای معین برای مدت نامحدود منعقد میگردید و تکرار قراردادهای معین که غالباً با توافق و رضایت طرفین استمرار مییافت خود نوعی قرارداد دائم تلقی میشد بدین جهت حتی در مشاغل کاملاً موقتی نظیر فعالیتهای ساختمانی معماران، بنایان ترجیح میدهند با کارگران ثابت کار خود را دنبال کنند. بنابراین اگرچه قوانین کتبی و قوانین مدون در روابط کار در ایران وجود نداشته اما قرارداد مادر به شکل مستمر بنیاد حقوق و مقررات مختلف کار را تشکیل میداده است و قوانین عرفی با اتکا به این چنین برداشتی موظف به صیانت از حقوق کارگر و کارفرما میباشند.
از دیرباز در ایران کار پیمانی جز در عرصههای فعالیت ساختمانی یا پارهای از موارد مربوط به تولید کشاورزی نظیر برداشت محصول جریان نداشته است که عموم این پیمانها نیز به جای دستمزد مقطوع خود نوعی قرارداد بر پایه بهرهوری بیشتر از کار به حساب میآمدهاند. بدین صورت که کارگر درصد معین از محصول برداشت شده را به عنوان مزد دریافت میکرد یا در فعالیتهای ساختمانی نیز به جهت طبیعت موقت بودن، انجام کار به شکل پیمان آن هم اغلب به شکل گروهی صورت میگرفت که هر گروه با توافق حاصل کار را میان خود تقسیم میکردند.
بنابراین مشاهده میکنیم که کار با قرارداد موقت به شکلی که امروز در صنعت و خدمات جریان یافته است هرگز در فرهنگ و گذشته شغلی ایرانیان جایگاهی نداشته و قرارداد موقت اغلب برای کارهای دائم علامت بیاعتمادی به طرفین و علامت تزلزل در روابط کار شمرده میشده است. (محجوب، 1381، صفحه 16)
برخی از دانشمندان و اندیشمندان آغاز فعالیتهای کشاورزی را نخستین انقلاب مهم اجتماعی تلقی کردند.
توسعهی کشاورزی سبب شد تا به مرور زمان جامعهی باستانی به طبقاتی تقسیم شود و در حالی که اشرافیت گسترش پیدا میکرد بردگی نیز عمومیت مییافت.
بردگی زنندهترین شکل رابطهی کار است که در آن جایی برای مباحث حقوقی وجود ندارد. رابطه بین برده و ارباب رابطه میان دو شخصیت نیست زیرا اساساً برده فاقد شخصیت حقوقی است و در منزله شی بوده و قابل تملک است و نتیجهی کارش بنا بر اصل مالکیت همانند منافع یک مال به صاحب عین تعلق دارد. (عراقی، 1381، صفحه 41)
2-1-1-1- تاریخچه تحول جهانی قرارداد کار
دیری نمیگذرد که یک کارگر به اندازهای کافی، کالا تولید خواهد کرد که برای پرداخت دستمزدش و نیز تأمین هزینهای دستگاه مورد استفاده و ساختمانی که در آن کار میکند، کفایت کند.
اما او ساعاتی بیش از آن اندازه که احتیاجاتش اقتضاء دارد کار میکند، در نتیجه، کارفرمای سرمایه دار، ارزش ساعتهای اضافی را از آن خود میکند.
چنانکه اشاره شد «رابطه کار» بین انسانها وقتی پدیدار شد که برخی افراد به فکر استفاده و بهره کشی نیروی کار همنوعان خود افتادند. این روند گاهی جنبه استثمار داشت که در نهایت به بردهداری منجر شد. در این هنگام، کارگر که عبارت است از نیروی انسانی، این نیروی شخصی انسانی نیز در رده ملکیت دیگران درآمد و در طول تاریخ از این نیرو انسانی قویترها استفاده سوء کردند، این روال تا عصر صنعتی ادامه یافت و توأم کارگر (اجیر، برده، نوکر، خدمتکار، مزدور) با خشونت تحت ستم و شکنجهی کارفرما یا مالکش قرار میگرفت. اگر در تاریخ برای روشن شدن این امر واقع پالی و ورق پالی کنیم هزاران نوع خشونت را در هر گوشه و کنار، در بالای زمین فئودالان، در دربار پادشاهان و … میتوان یافت، خیلی دور نمیرویم دیوار زنبورک شاه و زنبیلک شاه در کابل نشانی از ستمگری است که بر کارگر رفته است استخوان انسان از درون دیوار گاهی نمایان میشود، نمایانگر این است کسانی که در هنگام کار ضعف نشان میدادند آنان را به حکم شاه زنده در بین گل گور میکردند. بسا عظیمترین آثار انسانی در جهان نمایانگر ظلم سلاطین است که با شکنجه و ستم توسط کارگران بدون دریافت حقوق مادی و انسانی ساخته شده است. امروز از چنین آثار به حیث نماد تمدن و مدنیت نامبرده میشود مانند قبر فراعنه مصر، دیوار چین و… ادامهی چنین خشونتها بالای بردگان (کارگران) خشونت طرفینی را تشدید بخشید و بردگان در گوشه و کنار جهان برای دست یافتن به حقوقشان دست به جنگ زدند، مانند جنگ اسپارتاکوس در برابر اسبتدادگران رومی و مزدک در برابر انوشیروان؛ اما بدبختانه هیچ کدام به پیروزی نرسید. با این همه نگرشهایی را توانستند در این زمینه ایجاد کنند که بالاخره در قرن 19 و آغاز قرن بیستم فلسفه مارکسیسم و حرکت سیاسی مارکسیستها توانست اتحادیههای کارگری را هماهنگ کند و در مقابل فئودال و سرمایهدار به پا بخیزاند. این حرکت اگر چه یک حرکت حقوقی نبود اما به باور برخیها انقلاب کارگری مارکسیستی یک انقلاب سیاسی بود که توسط سیاستمداران مارکسیسم- لننسیم به راه انداخته میشد؛ یعنی یک جهش سیاسی بود نه به راه اندازی جریان تحول و بهبود سازی حقوق کارگر. به باور منتقدان این روش با پیروزی کارگر، جای طبقه حاکم را کارگران اشغال میکردند و سرمایه داران و فئودالان مورد ستم قرار میگرفتند و از جانب دیگر باز هم کارگران توسط دولت استثمار میشدند. به باور آدام اسمیت، سرمایهداری در جریان زندگی انسانی امری است غیر قابل انکار؛ بنابراین هر نوع کمک به این جریان برای بهتر شدن، جریان زندگی را بهتر نمیسازد بلکه با مانع شدن و مانع قرار دادن در مقابل زندگی، زندگی برای فراخی و توسعه ناگزیر است منفجر شود با این حال انقلاب مارکسیستی و نظریات مارکس توانست مبارزان حقوق کار را در عرصه سیاسی، اجتماعی و حقوقی در قرن 19 و قرن بیستم وارد میدان کند و بسا نگرشهای فئودالی و استبدادی را نسبت به حقوق کارگران دگرگون کند، و همچنین این باور را به کارگران بخشید که آنها جزء اشیا، وسایل تولید و نیروی تولید سرمایهداران نیستند و مانند سرمایهداران حقوق نقض نشدنی دارند. در صورتی که بگذریم از حرکت سیاسی کمونیستی در روسیه و چین که امروز گونههای استبداد و تمامیت خواهی را گرفتهاند ولی آرای فلسفی مارکس در زمینه کار، حقوق کار و بهتر شدن زندگی کار جایگاه فلسفیاش را به مثابه یک جریان در قرن 19 و 20 دارد. بیشتر مارکس کار و حقوق کارگر را از نظر اقتصاد، تولید و دست مزد بررسی کرده است.
با روی کار آمدن عصر صنعتی وسایل تولید دگرگون شد، روابط کارگر و کارفرما را نیز بر هم زد زیرا کارگر میبایستی ظرفیتهای لازم را برای کار کردن در کارخانه میداشت در این موقع اکثر کارگران، کارشان را از دست دادند؛ اما تجمع کارگران در کارخانهها سبب تشکیل اتحادیههای صنفی گردید که این امر منجر به اعتراضات کارگران در برابر دولت و سرمایه داران برای سهولتهای کاری، حقوق انسانیشان و رفاه اجتماعی گردید که تا اندازه تحولات حقوقی را در رابطه بین کارگر و کارفرما ایجاد کرد؛ ولی در نتیجه با صنعتی شدن جهان تولیدات، بیکاران زیاد شدند و رقابت بین کارگران به خاطر کار یافتن به راه افتاد. که در اینجا سرمایهداران سود برند؛ زیرا برای پذیرفتن کارگر شرایط سختتر و مزد کمتری را وضع کردند. کارگر هم ناگزیر بود که به چنین شرایط و رقابتی تن بدهد. میتوان چنین استنباط کرد که فقط کارگران در موقع روابط کاری از مقررات حقوقی برخوردار شده بودند ولی در سطح زندگی کارگر تغییری ایجاد نشد حتی بسیاری از شغلها از بین رفت و تعداد زیادی از افراد شاغل بر گروه کارگران پیوستند، دکتر گراپن ضمن مطالعه موقعیت کارگران در آغاز قرن نوزدهم نوشت: «به کارگر در مبادله کارش چیزی داده نشده است، زیستن برای او این است که نمیرد دست مزدش رضایت بخش و کافی نیست، غذایش از نان و سیب زمینی تشکیل میشود. وسیلهی زندگانیش از سایر مردم اجتماع کمتر است». از این دست نوشتههای مستند
گراپن میتوان چنین برداشت کرد که فقط کارگران این حق را پیدا کرده بودند که در هنگام کار اعتراض کنند، دست از کار بکشند، و کارفرما نتواند از او به اجبار کار بکشد. یعنی از ملکیت بر آمده و دارای حقوق قراردادی شد.
ظلم بی حد و حصر که بر کارگران به ویژه بر زنان و کودکان در هنگام کار کردن صورت میگرفت و ناهنجاریهای غیر انسانی را صنایع و کار خانهها در جامعه به خصوص در زندگی کارگران به وجود آورد، قانون گذاران را ناگزیر ساخت که در روابط کارگر و کار فرما مداخله کند. انگلستان نخستین مقررات کار را در سال 1802 وضع کرد که ساعات کار کودکان را محدود میکرد، در سال 1833 قانون کار دیگری دربارهی کاهش ساعات کار، ممنوعیت کار در شب و بازرسی تصویب شد. در سال 1843 پارلمان این کشور قانونی وضع کرد که از به کار گماردن زنان و کودکان کمتر از ده سال در معادن و کارهای زیر زمینی جلوگیری میکرد.
در فرانسه تصویب قانون 22 مارس 1841 اگر چه با مخالفت ارباب صنایع مواجه شد، باز هم توانست سهولتهایی را در زمینه حقوق کار و زندگی کارگری فراهم گرداند، از جمله به کارگیری کودکان کمتر از 8 سال را ممنوع کرده و مدت کار روزانهی کارگران 8 تا 12 ساله را به 8 ساعت و کارگران 12 تا 16 ساله را به 12 ساعت کاهش داد و یک روز را به عنوان تعطیل هفتگی مقرر نمود. در 21 مارس 1884 به موجب قانون دیگری، آزادی تشکلهای کارگری اعلام شد و قانونگذار فرانسوی آزادی سندیکایی را به رسمیت شناخت. بعد از این تحولات روند قانونگذاری کار، شتاب و جدیت بیشتری به خود گرفت و مقرراتی در مورد ساعات کار، تعطیلی هفتگی، مرخصیها، حق اعتصاب، حق انعقاد پیمانهای جمعی و بهبود دیگر شرایط کار وضع و تدوین گردید؛ اما این همه تحول در راستای حقوق کار و مقررات کار نتیجهی سعی و کوشش آزادیخواهانهای بود که به وسیلهی فیلسوفان و مبارزان سیاسی ابراز میشد. این عامل هر چند نسبت به عامل دیگر که عبارت از نقش خود کارگرا