افرادی که در استعدادهای دیگری برجستهاند، اغلب در این آزمونها مردود میشوند. درحالیکه برای مشاغلی نظیر مدیریت، معلمی و وکالت، داوطلب باید مثلاً از هوش بین فردی ویژهای برخوردار باشد.
در حال حاضر،کوشش اغلب برنامههای درسی در مقاطع گوناگون و در اغلب کشورهای جهان بر توسعهی معدودی از هوشهای چندگانه متمرکز شده است و از دیگر هوشها غفلت میشود. اگر هوش آنچنان که گاردنر آن را معرفی میکند یک جواهر چند وجهی است، مدارس باید آنچنان برنامههای درسی همه جانبهای را تدوین کنند که در پرتو نورافشانی آنها هر کودکی تلألو خاص خود را بیابد.
نظریهی هوشهای چندگانه نه با نگاه به فعالیتهای جاری مدرسهای که عمدتاً کلامی-منطقیاند، بلکه در افقی وسیعتر و مبتنی بر آنچه انسانها در زندگی روزمره انجام میدهند، شکل گرفته است. هوشهای چندگانه در طول تاریخ تحول انسان برای حفظ حیات او و انطباق وی با محیط زیستش توسعه و تکامل پیدا کردهاند.به همین علت، این امکان برای معلمان فراهم است که با بهرهگیری از آن بین تجارب مدرسهای و زندگی واقعی کودکان ارتباط بیشتری ایجادکنند؛ و به این طریق هم یادگیری را تسهیل کنند و هم امکان انتقال یادگیری به زندگی واقعی دانشآموزان را فراهم سازند.
فعالیتهای مدرسهای زمانی ارزشمند خواهد بود که شاگردان بتوانند آنها را در اجتماع زندگی واقعی خود به کار گیرند. وظیفهی معلمان و آموزشگاهها در رابطه با گسترش و بهرهگیری از هوشهای چندگانهی کودکان این است که به آنها کمک کنند تا برای موفقیت در مدرسه از مجموع استعدادهایشان بهره گیرند. باید به شاگردان کمک شود تا هر آنچه را که خود میخواهند و نیز آنچه را که جامعه و معلمان برایشان مفید میدانند، بیاموزند.
نظریات گاردنر توجه بسیاری از آموزشگرانی را که در جستوجوی شکلدهی نظامهای آموزشی جامع و در عین حال انفرادی بودند، به خود جلب کرد. آموزش مبتنی بر هوشهای چندگانه، آموزشی تا حد امکان انفرادی، منطبق با تفاوتهای فردی شاگران و توانمندیهای یک دانشآموز خاص است. ارائه چنین آموزشی گرچه کار آسانی نیست. به دقت و صرف وقت نیاز دارد اما غیرممکن هم نمیباشد. میتوان با تهیه و اجرای آزمونهای ویژه به بررسی و مشخصسازی ویژگیهای دانشآموزان در زمینهی هوشهای چندگانهی آنها پرداخت. از این «صورت وضعیت» یا «نیمرخ هوشی» در برآورد راههای احتمالی یادگیری بهتر شاگردان و از این طریق ارائه کمکها و راهنماییهای نتیجه بخشتر به ایشان استفاده میشود. چنین کاری نه الزاماً از طریق آزمونهای پیچیده، بلکه حتی از طریق دقتنظر در ویژگیهای شاگردان نیز کم و پیش امکانپذیر است. (همان منبع ، صص 55-54)
2-10- نکات اصلی در نظریهی هوشهای چندگانه
نکته اصلی در نظریهی هوشهای چندگانه این است که همهی افراد دارای قابلیتهایی در هریک از هشت مقولهی هوشی هستند. البته این تحولات در هریک از افراد به گونهای خاص بروز میکند. بیشتر افراد، در برخی هوشها کاملاً رشد یافته، در برخی اندکی رشد یافته، و در برخی رشد نیافتهاند. همهی افراد میتوانند هریک از هوشهای خود را در صورت برخورداری از آموزش، تشویق و استغنای کافی، تا سطح مناسبی از عملکرد توسعه دهند. مقولههای هوشی به شکلی پیچیده با یکدیگر همکاری دارند و بر هم تأثیر میگذارند. برای هوشمندی در هر مقوله ، چندین راه وجود دارد.ممکن است فردی در زمینهی هوش جسمانی-حرکتی در زمین بازی بسیار دست و پا چلفتی به نظر بیاید، اما در فرشبافی یا آرایش صفحهی شطرنج، بسیار چیرهدست عمل کند. و یا ممکن است در زمینهی هوش زبانی قادر به خواندن نباشد، اما واژگان زیادی را بداند یا بتواند داستانهای ترسناک بگوید. (آرمسترانگ،1383 ، صص37-25). در جدول 2-تفاوت تئوری های سنتی هوش به تئوری هوش چندگانه ارائه شده است.
جدول2- 2:تفاوت تئوری های سنتی هوش با تئوری هوش چند گانه
دیدگاه تئوری هوش چند گانه دیدگاه سنتی هوش
ارزیابی هوش چندگانه فردی می تواند یادگیری سبکهای حل مشکل را پرورش دهد، تستهای کوته پاسخ استفاده نمیشوند زیرا آنها فهم عمیق یا نظم را اندازه گیری نمی کنند. آنها فقط مهارتهای حافظه و عملکرد خوب فرد را در آزمونهای کوته پاسخ اندازه میگیرند. هوش بوسیله تست های کوتاه پاسخ قابل اندازه گیری است.
ابناء بشر همه انواع هوش را دارند اما هر فردی یک ترکیب یا نیمرخ واحدی دارد، ما می توانیم هریک از هوشها را بهبود بخشیم گرچه بعضی افراد در یک سطح هوش بیشتر از سطوح دیگر پیشرفت می کنند. افراد با مقدار هوش معینی متولد می شوند سطح هوش در طول دوران زندگی تغییر می کند.
در فنون M I معلمان بر طبق نقاط قوت و ضعف هوشهای فردی بصورت متفاوت آموزش داده و ارزیابی می کنند. در روش های سنتی معلمان موضوع را به گونه واحدی به همه آموزش می دهند.
ساختار فعالیتهای آموزشی معلمان در اطراف یک موضوع با سئوالات و موضوعات مرتبط با استراتژی های پیشرفته ای است که به دانشآموزان اجازه می دهد به روش های چند گانه دانسته هایشان را شرح دهند. معلمان یک موضوع را بصورت یگانه ارزیابی می کنند.
به دانشآموزان برچسب زده نمی شود بلکه شناسایی نیمرخ هوشی فرد به او کمک می کند تا درک بهتری از دنیا داشته و از آن برای پرورش هوشهای دیگر خود استفاده کند. متاسفانه استفاه از آزمونهای هوش در مدارس اغلب باعث میشود به دانشآموزان بر چسب زده شود.
2-11- تحقیقات وپژوهش های پیشین
2-11-1 پژوهش های خارجی
براساس تحقیقات تاهی جونگ ومیونگ هی کیم (2005) تئوری هوشهای چندگانه بر این امر تأکید دارد که هر فرد حداقل یک حیطه ی هوشی قوی دارد. بنابراین، یافتن حیطه ی هوشی قوی و توسعه آن ضروری است. زیرا حیطه ی قوی ممکن است مکمل حیطه های ضعیف باشد. همچنین توسعه ی این نقاط قوت جهت تسهیل پیشرفت کلی از اهمیت برخوردار است.
اینجا فقط تکه های از پایان نامه به صورت رندم (تصادفی) درج می شود که هنگام انتقال از فایل ورد ممکن است باعث به هم ریختگی شود و یا عکس ها ، نمودار ها و جداول درج نشوند.
برای دانلود متن کامل پایان نامه ، مقاله ، تحقیق ، پروژه ، پروپوزال ،سمینار مقطع کارشناسی ، ارشد و دکتری در موضوعات مختلف با فرمت ورد می توانید به سایت 77u.ir مراجعه نمایید
رشته روانشناسی و علوم تربیتی همه موضوعات و گرایش ها :روانشناسی بالینی ، تربیتی ، صنعتی سازمانی ،آموزش و پرورش، کودکاناستثنائی،روانسنجی، تکنولوژی آموزشی ، مدیریت آموزشی ، برنامه ریزی درسی ، زیست روانشناسی ، روانشناسی رشد
در این سایت مجموعه بسیار بزرگی از مقالات و پایان نامه ها با منابع و ماخذ کامل درج شده که قسمتی از آنها به صورت رایگان و بقیه برای فروش و دانلود درج شده اند
کوکسال(2007) در مقالهی خود بیان می دارد که آموزش مبتنی بر تئوری هوشهای چندگانه بر موفقیت علمی فراگیران و تداوم فرایند آموزش تأثیر معناداردارد. اما بر نگرش آنان نسبت به درس تأثیر معناداری ندارد.
یوهلر (2003)درمطالعه ای گزارش می کند که بین نمرات آزمون آی التس و هوش چند گانه ارتباط معنادار وجود دارد، در حالی که در مطالعه ی حاضر تنها بخش مهارت خواندن ودرک مطلب آزمون فوق چنین رابطه ای را با هوش منطقی ریاضی نشان می دهد.
هم چنین گینزو لمان )2002) معتقدند که به کار گیری فعالیت های متنوع در کلاس های خواندن زبان دوم به گونه ای که هوش چند گانه زبان آموزان را مورد چالش قرار دهد، می تواند بر عملکرد آنان در آزمون های خواندن تاًثیر معنی داری داشته باشد.
بر اساس پژوهشی که اویلا، پاهاسکی وپرز (1999)درباره ی دانشآموزانی که در یاد گیری مهارتها وهنر های زبان مشکل داشتند، انجام داده اند، با بهره گرفتن از راهبرد های آموزشی مبتنی بر نظریه گاردنر می توان پیشرفت تحصیلی آن دانشآموزان را افزایش داد.
شناسایی و پرورش تمام هوشهای بشری و کلیه ی ترکیبات آن، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است ما همگی انسان ها بایکدیگر تفاوت داریم به این علت که همگی از ترکیب هوشی متفاوتی برخورداریم. به اعتقاد من، تشخیص این امر موجب میشود تا با مشکلات زندگی برخورد مناسب تری داشته باشیم (هاوارد گاردنر ،1987).
در پژوهش دیگری آلبرو، بران، الیاسون و ویند(1997) نشان دادند که با بهره گرفتن از فعالیت های هوش چندگانه در کلاس های آموزش زبان، نمرات آزمون مهارت خواندن ودرک مطلب فراگیران به طور مؤثری افزایش می یابد.
بنا به گفته هاوارد گاردنر، هدف از آشنایی و فراگیری هوشهای چندگانه آن است که به تفاوت های بسیار موجود در میان افراد، احترام گذاشته شود. مطالعات وپژوهش های اولیه او نشان داده است که ذهن انسان از هفت مقوله هوشی: (زبانی، منطقی، ریاضی، مکانی، حرکتی- جسمانی، موسیقایی، میان فردی و درون فردی ) تشکیل می شود. استفاده از نظریه های هوش چندگانه گاردنر و همچنین اطلاعات درمورد هوش هشتم (طبیعت گرا) و هوش نهم (اگزیستانسیال یا وجودی) زمینه ای را فراهم می آورد تا آموزگاران در تمامی سطوح برای کاربرد این نظریه در تدوین برنامه درسی، طرح درس، ارزشیابی، آموزش های خاص، مهارت های شناختی، فناوری آموزشی، روش تدریس و… را یاری رساند واز این طریق به تحقق استعدادهای بالقوه دانشآموزان کمک کنند. (صفری،1384،ص11)
2-11-2- پژوهش های داخلی
براساس تحقیقات نیرومند، حاجی حسین نژاد (1391) که با هدف بررسی تأثیر آموزش محیط زیست بر اساس نظریه هوشهای چندگانه گاردنر در ایجاد نگرش و علاقمندی و اصلاح کجفهمی دانشآموزان در مقایسه با الگوی تدریس سنتی انجام گرفت. نتایج نهایی پژوهش نشان میدهد که شیوهی تدریس بر اساس نظریه هوشهای چندگانه گاردنر در ایجاد نگرش و علاقمندی دانشآموزان درباره محیط زیست همچنین در اصلاح کجفهمیها نسبت به شیوه ی تدریس سنتی برتری دارد. از این روی با توجه به اینکه آموزش در رویکرد سنتی، تنها با هدف انتقال دانش به یادگیرندگان، با روش سخنرانی و اغلب بر مبنای هوش زبانی-کلامی و منطقی-ریاضی انجام میشود و از سوی دیگر نظریه هوشهای چندگانه، بستری را مهیا میکند تا بر اساس تفاوتهای فردی، یادگیری از طریق اصلیترین ابزارهای شناخت هریک از فراگیران صورت پذیرد و بر اساس نتایج این پژوهش، استفاده از این روش تدریس در آموزش مفاهیم محیط زیست و تجدید نظر در برنامه درسی آموزش محیط زیست، لازم و ضروری به نظر میرسد.
عبدی و همکاران (1389) در پژوهشی که تحت عنوان مقایسه اثربخشی راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه و روش متداول بر پیشرفت تحصیلی و نگرش به یادگیری دانشآموزان پایه پنجم انجام دادند نتایج تحقیق نشان داد که دانشآموزانی که از طریق راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه آموزش دیده اند، پیشرفت تحصیلی بالا تری در کلیه سطوح شناختی، نسبت به دانشآموزانی که به روش تدریس متداول آموزش دیده اند، داشته اند. و همچنین نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه در مقایسه با روش متداول، نگرش دانشآموزان را به طور معناداری بهبود می بخشد.
ﭘﯿﺸﻘﺪم، ﻗﻨﺴﻮﻟﯽ(1387) در پژوهشی که تحت عنوانﺑﺮرﺳﯽ ﻧﻘﺶ ﻫﻮش ﻫﯿﺠـﺎﻧﯽ در ﯾـﺎدﮔﯿﺮی زﺑﺎن اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ و ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن رﺷﺘﮥ زﺑﺎن اﻧﮕﻠﯿﺴﯽ انجام داده اند نتایج راﺑﻄﮥ ﻣﻌﻨﺎدار ﻫﺮ ﭼﻨـﺪ اﻧـﺪک ﻣﯿـﺎن ﺳـﺎزهﻫـﺎیﻫﻮش ﻫﯿﺠﺎﻧﯽ (ﻫﻮشﻫﺎی درون ﻓﺮدی، ﻣﯿﺎن ﻓﺮدی، ﺣﺎﻟﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ، ﮐﻨﺘﺮل اﺳﺘﺮس) ﺑﺎ ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻬﺎرتﻫﺎ و ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﺗﺤﺼﯿﻠﯽ، ﻧﺸﺎن داد.
بالغی زاده (1381)در پژوهشی مقایسه تأثیر آموزش بر اساس دیدگاه گاردنر و شیوه سنتی بر عملکرد ریاضی دانشآموزان سال دوم راهنمایی شهرستان شهریارانجام داد. در این پژوهش با طراحی فعالیتهایی که هوشهای مختلف دانشآموزان را فعال می سازند عملکرد آنها در درس ریاضی بررسی شد. جامعه این پژوهش مدارس راهنمایی دخترانه شهرستان شهریار در سال تحصیلی 81-80 بود. نتایج نشان داد که عملکرد دانشآموزان بر اساس نظریه گاردنر در مقایسه با شیوه سنتی در همه سطوح بهتر بوده است.
عاب
دی و همکاران (1388) در پژوهشی تحت عنوان مقایسه نیمرخ هوشهای چندگانه دانشآموزان در دو گروه باناتوانی یادگیری و بدون ناتوانی یادگیری ریاضی دانشآموزان پایه سوم ابتدایی انجام دادند نتایج پژوهش نشان داد که دانشآموزان با ناتوانی های یادگیری ریاضی دارای نیمرخ متفاوتی در هوشهای چند گانه هستند و این که طراحی مداخلات مبتنی بر هوشهای چند گانه می تواند بر بهبود عملکرد دانشآموزان با ناتوانی های یادگیری ریاضی موثر باشد.
پاشا شریفی(1384) درپژوهشی تحت عنوان بررسی نظریه هوش چندگانه در زمینه موضوع های درسی و سازگاری دانشآموزان انجام داد نتایج نشان دادکه میان انواع گوناگون هوش چندگانه با دروس مرتبط با هریک ازانواع هوش بستگی معنادار از ضعیف تا متوسط وجود دارد و همچنین با بهره گیری از نمره های هوش درون فردی و بین فردی می توان 77 درصد سازگاری کلی را پیش بینی کرد.
2-11-3- جمع بندی از تحقیقات صورت گرفته
از آن جا که آموزش بر مبنای این نظریه نیاز به ابزار پرهزینه ندارد از نظر اجرایی قابلیت بالایی حتی در بالاترین نقاط دارد. بنابراین نظام آموزش و پرورش باید با قبول و پذیرش هوشهای چندگانه و مجزا بودن آنان از هم، فرصت ها و امکانات متعددی را فراهم سازد تا دانشآموزان بروز خلاّقیت های خود را شاهد باشند. نگه داشتن دانشآموزان در شرایطی که فقط یک یا دو هوش، قابلیت بروز داشته باشند، از ظهور سایر توانمندی های بالقوه دانشآموزان خواهد کاست همچنین به دانشآموزان کمک کنند تا توانایی ها و استعدادهای خود را بشناسند و به آنان درجهت رسیدن به موفقیت و پیشرفت درزمینه های مختلف کمک کنند.
هوش بر خلاف دیدگاه سنتی یک توانایی ذهنی محدود نیست، بلکه عبارتست از توانایی حل مسایل و مشکلات یا ایجاد راه حل ها و نتایجی جدید که در یک یا چند فرهنگ ارزشمند اس . انسان دارای هوش های مختلفی می باشد، لذا مربیان و متخصصان تعلیم و تربیت، باید دیدگاه و چارچوب ذهنی خود را تغییر داده و به تفاوتهای ذهنی افراد و علایق و نیاز های آنان توجه خاص داشته باشند و فرآیندهای آموزشی را متناسب با نیازهای دانشآموزان خود سازند. ما در حوزهی تعلیم و تربیت از این تئوری چه در سطح کلان یعنی برنامه ی درسی در سطح ملی و چه در سطح خرد یعنی کلاس درس و توسط معلم استفاده های زیادی داشته ایم. این تئوری فواید زیادی هم برای معلمان و هم برای دانشآموزان و فرآیند یادگیری خواهد داشت و غفلت از آن پیامدهای منفی را به دنبال خواهد داشت.
از آن جا که آموزش بر مبنای این نظریه نیاز به ابزار پرهزینه ندارد از نظر اجرایی قابلیت بالایی حتی در بالاترین نقاط را دارد. بنابراین نظام آموزش و پرورش باید با قبول و پذیرش هوشهای چندگانه و مجزا بودن آنان از هم، فرصت ها و امکا نات متعددی را فراهم سازد تا دانشآموزان بروز خلاّقیت های خود را شاهد باشند. نگه داشتن دا نش آموزان در شرایطی که فقط یک یا دو هوش، قابلیت بروز داشته باشند، از ظهور سایر توانمندی های بالقوه دانشآموزان خواهد کاست همچنین به دانشآموزان کمک کنند تا توانایی ها و استعدادهای خود را بشناسند و به آنان در جهت رسیدن به موفقیت و پیشرفت در زمینه های مختلف کمک کنند.
فصل سوم
روش شناسی
3-1- روش انجام پژوهش
از آنجا که هدف این پژوهش مقایسه تاًثیر آموزش مبتنی بر هوشهای چندگانه وروش متداول بر یادگیری درس علوم دانشآموزان دختر 8-7 ساله مدارس ابتدایی شیراز می باشد، بنابراین پژوهش از نوع کاربردی با روش شبه آزمایشی با طرح دو گروهی همسان با پیش آزمون و پس آزمون می باشد.
3-2- جامعه ونمونه آماری پژوهش
جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر 8- 7 ساله مدارس ناحیه 4 شیراز در سال تحصیلی93- 1392 می باشد، که تعداد آنها5500 نفرمی باشد. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، به این ترتیب که از بین مدارس ابتدایی این ناحیه یک مدرسه به صورت تصادفی انتخاب گردید، هم چنان به طور تصادفی یکی از کلا س ها جهت اجرای عمل آزمایشی (آموزش بر اساس تئوری هوش چند گانه) و کلاس دیگر به عنوان گروه کنترل (روش متداول) در نظر گرفته شد. تعداد افراد کلاس گروه آزمایش 33 نفر دانشآموز و تعداد افراد کلاس گروه کنترل 33نفر، جمعاً شامل66 نفر بود.
3-3- روش گردآوری داده ها و شیوهی اجرا
پس از مشخص شدن گروه ها، یعنی گروه آزمایش (راهبرد تدریس مبتنی بر هوش چندگانه) و گروه کنترل (روش متداول) و قبل از اعمال مداخله، پرسشنامه های مورد استفاده جهت پیش آزمون دراختیار دانشآموزان قرارگرفت. پس از انجام