گفتار اول: پیشینه تاریخی و حکم ربا
بند اول: ربا میان ملل مختلف
لوحههای گلی به جا مانده سومریها از چهار هزار سال قبل از میلاد، نشان میدهد که استقراض در آن زمان رواج داشته است; افراد طلا و نقره و دیگر کالاها را قرض میگرفتند، در مقابل سودی با نرخ بهره حدود 15 تا 33% در سال برای وام دهنده میپرداختند.
در بابل نیز ثروتمندان، به افراد نیازمند، وام میدادند حتی کاهنان، طلا و نقره را بهصورت ربوی در اختیار مردم میگذاشتند. پرداخت وامهای ربوی امر عادی و معمول بود و قانون از رباخواران حمایت میکرد. اگر بدهکاری توان بازپرداخت بدهی خود را نداشت، فرزندش طبق قانون به گروگان میرفت; این حقی بود که قانون به توانگران داده بود.[88]
در مصر باستان، رباخواری رایج بود; زیرا هیچ مانع قانونی در مسیر آن وجود نداشت. تنها عامل محدودیت، تعیین سقف برای نرخ سود بود. به موجب قانون «لوخوریوس» هیچوقت نباید بهره به حدی برسد که به اندازه اصل وام شود. بدین دلیل، سعی میشد تا جلوی اجحاف بیحد و حصر رباخواران گرفته شود و بینوایان و نیازمندان، مورد حمایت قرار گیرند.[89]
در چین بیش از هزار سال قبل از میلاد، در زمان حاکمیت «وانگ ان شی»[90]، حکومت به حمایت از دهقانان بدهکار اعلان کرد که دولت باید وام مورد نیاز آنها را با نرخ بهره کم در اختیارشان قرار دهد[91].
در یونان پیش از دوران اصلاحات و قانونگذاری معروف «سولون »، (Solon) و در روم پیش از آنکه قانون الواح دوازدهگانه وضع شود، رباخواری بدون هیچ مرز و محدودیتی شایع بود، بهنحوی که اگر بدهکار قادر به ادای دین خود نمیشد مملوک و برده طلبکار میگشت[92].
ویل دورانت در رابطه با سابقه بانکداری و رباخواری در یونان باستان چنین میگوید: از هفتصد سال قبل از میلاد، در آتن بانکداری معمول بوده است و بانکها برای تثبیت وضع خود تلاش میکردند… مردم عادی آتن در قرن پنجم میلادی، مال اندوز بودهاند و برخی هم رباخواری را جرم تلقی میکردند و برخی هم به بهرهای بین 16 تا 18% وام میدادند و برخی هم بدون ربح به دوستان خود وام میدادند… .[93]
بدینترتیب، میتوان دریافت که پیش از ظهور اسلام در تمام نقاط جهان رباخواری وجود داشته و وامدهی ربوی امر عادی و مرسوم بوده است; بهطوری که در مواردی نکوهیده محسوب و به رباخوار به عنوان خلافکار و دزد نگریسته میشد. ضرب المثل قدیمی چینی «دزدان عمده صرافی میکنند»، حاکی از این نگرش است. معمولا دریافتکنندگان وام، افراد تهیدست و فقیر و پرداختکنندگان، توانگر و ثروتمند بودند. به این دلیل، مبارزه با رباخواری حکم مبارزه با ظلم و ستم را داشت و درگیری با رباخواران، به معنای جنگ اعلام نشده علیه طبقات اشراف، استثمارگر و بردهدار بود. اجحاف پولداران بهحدی بود که گاهی پادشاهان و دولتمردان را مجبور به واکنش میکرد و آنها با وضع قانون، از طبقات پایین جامعه حمایت میکردند.
بند دوم: ربا در شبه الجزیرة العرب عصر جاهلی
برای روشن شدن منظور اسلام و قرآن از ربا و اینکه آن را جزء بزرگترین گناهان قرار داده و با آن به مبارزه برخاسته است; بهطوری که پیامبر اکرم(ص) رباخوار را واجبالقتل و مفسد فیالارض میخواند و همینطور برای اینکه ضرورت مبارزه با ربا را دریابیم، باید ربای جاهلی را بشناسیم; یعنی تبیین شود که مقارن با ظهور اسلام، در جزیرة العرب، سیستم ربوی به چه معنا حاکم بود.
چرا قرآن، رباخواران را فریب خورده شیطان و دشمن خدا شمرده است؟ برای درک این مهم و اهمیت مساله لازم است موضوع مورد بررسی قرار گیرد و نفع بینندگان و زیان یابندگان نظام ربوی مشخص شود. این مساله، ما را در شناسایی فلسفه حرمت ربا که در این بحث از اهمیت ویژهای برخوردار است، کمک خواهد کرد. بدون شناخت ربا در عصر جاهلی و مقارن با ظهور اسلام، نمیتوان تعریف دقیقی از ربا ارائه داد.
تردیدی وجود ندارد که قبل از ظهور اسلام رباخواری در شبه جزیرة العرب شایع بود و عدهای از اشراف از این طریق کسب درآمد میکردند. در اینکار، یهودیان پیشگام شدند و شاید آنها معاملات ربوی را در حجاز رواج داده بودند. قرآن ضمن اشاره به این قضیه، عدم پایبندی یهودیان به کتاب آسمانی خود را بیان نموده و از کیفر الهی خبر داده است. «فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبات احلت لهم و بصدهم عن سبیل الله کثیرا، و اخذهم الربا و قد نهوا عنه…»[94].
«پس به جهت ظلمی که یهود کردند و هم بدین جهت که بسیاری مردم را از راه خدا منع نمودند ما نعمتهای پاکیزه خود را که بر آنان حلال بود، حرام کردیم، و هم بدین جهت که ربا میگرفتند در صورتی که از رباخوردن نهی شده بودند…».
مسیحیان و اعراب نیز در معاملات ربوی سهیم بودند و از نیازمندان به پول، ربا میگرفتند. این مطلب، از مفاد قرارداد صلح پیامبر(ص) با مسیحیان نجران پیداست. در آن قرارداد آمده است: «من اکل منهم ربا من ذی قبل فذمتی منه بریئة »[95].
مکه که در آن روزگار مرکز و مسیر تجارت اعراب بود، معاملات ربوی در آنجا رواج داشت و از آنجا که معمولاً دریافتکنندگان وامهای ربوی افراد فقیر و تهیدست بودند در بسیاری از مواقع زنان و فرزندانشان به گروگان گرفته میشد و در صورت ناتوانی وامگیرنده از پرداخت دین، گروگان به مالکیت وامدهنده درمی آمد[96].
در عصر جاهلیت نوعی از ربا بسیار متداول و شایع بود که امروز اثری از آن باقی نیست و هیچ معامله ربویی بر مبنای آن صورت نمیگیرد; حتی در بسیاری از مباحث مربوط به ربا بدان اشاره نمیشود و آن ربایی است مربوط به استقراض که با آنچه در ذهنها مانوس می باشد، متفاوت است. برخی از فقها از آن تعبیر به ربای لاشک فیه کردهاند. آن روزگار افراد نیازمند از توانگران، وام میگرفتند بدون قرار پرداخت اضافی; بعد از پایان مدت مقرر در صورت ناتوانی بدهکاران از بازپرداخت، تقاضای تمدید مهلت میکردند و طلبکاران با افزایش میزان بدهی موافقت مینمودند. این روند تا زمان بازپرداخت بدهی ادامه مییافت. شکل دیگری از ربای جاهلی مربوط به قرضهای حیوانی بود. در برابر تمدید، بدهی به سن بالاتر حیوان حواله داده میشد. مثلا اگر طرف، شتر یک ساله را بدهکار بود; در پایان مدت، در صورت ناتوانی در ادای دین، متعهد میشد که پس از یک سال، شتر دوساله بپردازد و اگر شتر دو ساله بود، متعهد به پرداخت شتر سه ساله میشد[97].
برخی از صاحبنظران و مورخان مسلمان معتقدند که منظور اسلام از حرمت ربا، ربای جاهلی است که در بالا توضیح داده شد; زیرا تنها این نوع ربا برای مخاطبین قرآن شناخته شده بود و مصداق عینی آیه «اضعافاً مضاعفة» میباشد. بههمین دلیل علما بر این موضوع، اتفاق نظر دارند که شان نزول آیه مذکور، ربای جاهلی است. ابن جریر طبری میگوید:
از عطاء نقل شده که گفته است: طایفه ثقیف در جاهلیت به بنی المغیره قرض میداد وقتی مهلت پایان میگرفت، میگفتند: شما مهلت بیشتری بدهید ما (مبلغ را) افزایش میدهیم، اینجا بود که آیه «یآ ایها الذین امنوا لاتاکلوا الربوا اضعافا مضاعفة و اتقوالله لعلکم تفلحون » نازل گردید[98].
از نظر این دسته منظور قرآن در آیه شریفه «احل الله البیع و حرم الربا» نیز ربای جاهلی است. بر همین مبنا، برخی از علمای اهل سنت معتقدند که بهره متداول در زمان فعلی ربا نبوده، قرآن آن را تحریم نکرده است; چون بهره، مصداق ربای جاهلی نیست و با آن تفاوت اساسی دارد. بنابراین، تمام عملیات بانکی و دریافت و پرداخت به وسیله آن، از نظر شرعی مشکل ندارد.
گروهی دیگر معتقدند که ربای متداول در جزیرة العرب و مورد نظر قرآن اعم از آن چیزی است که قبلاً گفته شد; یعنی ربای قرضی افزون ستانی بر اصل مال است. چه این زیادی در اصل قرارداد آورده شده باشد و چه پس از سررسید مهلت بدهی، مطرح شود. بهعلاوه، آنچه در عرف شناخته و متداول است و در زمان ظهور اسلام نیز معمول بود، شرط پرداخت اضافی در ابتدای قرارداد میباشد. یهودیان در همین زمینه بهعنوان رباخوار شهرت داشتند.
بند سوم: حرمت ربا از نظر ادیان آسمانی
در همه ادیان آسمانی ربا حرام شمرده شده است; یعنی حرمت ربا اختصاص به اسلام ندارد. آیین یهود و مسیح پیروان خود را از رباخواری برحذر داشته اند مثلا، در تورات آمده است:
اگر برادر فقیر و تهیدستت به نزد تو آمد او را مانند غریب و مهمان پذیرایی و یاری نما تا با تو زندگی نماید از او ربا و سود مگیر و از خدای خود بترس تا برادرت با تو زندگی نماید. نقد خود را به ربا به او مده و خوراک را به سود به او مده، اگر نقدی به فقیران از قوم من که همسایه تو باشند قرض دادی مثل رباخوار با او رفتار مکن و هیچ سودی بر او مگذار[99].
قرآن نیز حرمت ربا در آیین یهود را تایید میکند; بههمین جهت آنها را به عذاب و کیفر الهی بیم میدهد و از نعمات حلال خداوند محروم میسازد. یعنی آنها با وجود حرمت و ممنوعیت ربا در دین یهود معاملات ربوی انجام م دادند[100]; بنابراین مستحق مجازات پروردگار بودهاند.
در حال حاضر، یهودیان دریافت ربا از همکیشان خود را ناروا و از دیگران روا میدانند. دلیل آنها این سخن تورات است: «به بیگانه میتوانی به سود و ربا قرض دهی اما برادرت را به سود قرض مده »[101].
در آیین مسیحیت ربا بهطور مطلق حرام است، همانطور که در کتاب عهد جدید دریافت سود و ربای قرضی به دور از فضیلت و ارزشهای انسانی شمرده شده است; در اینجا قرض دادن کاری است ستوده و نیکخواهانه و دارای پاداش معنوی ولی دریافت سود حتی از دشمنان ناپسند و حرام میباشد. بر همین اساس، تا پایان قرن سیزدهم که کلیسا در اروپا حکومت میراند، ربا کاملاً ممنوع و حرام بود. از نظر کلیسا انکار حرمت ربا به معنی ارتداد و خروج از دین شمرده میشد. چنین افرادی بعد از مرگ صلاحیت تکفین را نداشتند[102].
بنابراین، ربا از نظر ادیان الهی عملی ناپسند و حرام میباشد. با دقت در عبارات تورات و انجیل و قرآن (به دنبال این بحث خواهد آمد)، میتوان دریافت که قرضدهندگان از نظر اجتماعی-اقتصادی موقعیت بسیار خوبی را در جامعه داشتند و بعکس قرضگیرندگان شامل طبقات فقیر و بینوای جامعه میشوند; روح عدالتخواهی و ظلم ستیزی که شاخص و معیار تشخیص ادیان آسمانی میباشد، در رابطه با مساله ربا مشهود و پیداست. حمایت از رباخواران به معنی پشتیبانی از طبقات اشراف و ثروتمند و استثمارگر میباشد. بههمین دلیل، ادیان الهی هماهنگ و همسو با آن به مبارزه برخاستهاند و از متقاضیان قرض که معمولاً افراد فقیر و تهیدست بودند، حمایت میکردند.
از آیه زیر میتوان این نکته را فهمید که ادیان الهی مؤید یکدیگرند:
نزل علیک الکتاب بالحق مصدقا لما بین یدیه و انزل التورات و الانجیل من قبل هدی للناس و انزل الفرقان… [103].
«آن خدایی که قرآن را به سوی تو به راستی فرستاد که دلیل راستی کتب آسمانی پیش از او باشد و پیش از قرآن کتاب تورات و انجیل را فرستاد، برای هدایت مردم و کتاب کامل جداکننده میان حق و باطل را فرستاد… .»
گفتار دوم: حرمت ربا از نظر اسلام
حرمت ربا از نظر قرآن، سنت و اجماع علما، جای هیچگونه تردیدی ندارد. در اسلام رباخواری از بزرگترین گناهان کبیره شمرده شده است. حتی بعضی از بزرگان حرمت آن را تا مرز ضروریات دین رسانیدهاند[104]. بههمین دلیل از ضروریات فقه محسوب میشود. در اینجا سعی میکنیم حکم ربا را از نظر قرآن، سنت و اجماع بررسی کنیم:
بند اول: ربا در قرآن
هشت آیه از آیات قرآنی در مورد ربا گفته شده است که در ادامه به آنها میپردازیم:
1- «و ما اتیتم من ربا لیربوا فی اموال الناس فلایربوا عندالله و ما اتیتم من زکوة تریدون وجه الله فاولئک هم المضعفون »[105]
«و آن سودی که شما به رسم ربا دادید که بر اموال مردم رباخوار بیفزاید نزد خدا هرگز نیفزاید و آن زکاتی که از روی شوق و اخلاص به خدا به فقیران دادید ثوابش چندین برابر شود و همین زکات دهندگان هستند که بسیار دارایی خود را افزون کنند.»
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |