که پس از تاجگذاری با شورشهایی در پارس، ماد، عیلام، مصر، بابل، ارمنستان، لیدی، خوزستان و گرگان مواجه گردید، در مدّت دو سال با نوزده جنگ، نوزده مخالف خود را از سر راه برداشت و شاهنشاهی را سر و سامانی داد.282 او تمام همّ خود را در ایجاد یک حکومت متمرکز اداری و مالی به کار برد و دست به اصلاحاتی زد از جمله مالیاتها را تعدیل کرد، راه شاهی را ایجاد نمود، سپاه جاویدان و چاپارخانهها را تأسیس نمود. سکّهی “دریک” را ضرب کرد و بالاخره دست به گسترش تجارت زد و برای این منظور کانال سوئز را لایروبی نمود. سفر جنگی داریوش بر ضدّ سکاها که از طریق داردانل و دانوب و تا نزدیک رود دُن انجام گرفت بینتیجه ماند ولی در جلوگیری از هجوم قبایل وحشی مؤثّر افتاد283 و در بازگشت سردار او “مگابیز” تراکیه و مقدونیّه و تراس را تصرّف نمود284 و بدین ترتیب مقدّمات حمله به یونان را فراهم کرد. لشکرکشی داریوش تا نزدیکی رود دن را میتوان در ردیف عظیمترین و شگفتانگیزترین لشکرکشیهای جهان باستان به حساب آورد. زیرا با یک بررسی و مقایسه میتوان عظمت کار را از جهت تهیّه و تدارک امکانات و لوازم جنگی، میزان آمادگی رزمی، مدیریّت و فرماندهی ارزیابی کرد. داریوش ابتدا دست به تحریم ارسال گندم و غلّه و چوب به یونان زد و سپس هر چه سعی نمود با تطمیع هیپیاس285 مستبد فراری از یونان را بازگرداند موفّق نشد و همین فراری، شاه را برای لشکرکشی بیشتر تحریک نمود. ابتدا داریوش سفیرانی به یونان گسیل داشت و درخواست زمین و آب از آنان نمود ولی آنان در آتن سفیران را از کوهها به زیر پرتاب کردند و در اسپارت آنها را به چاه انداختند. شاه به تلافی حملهی یونانیان به سارد و آتش زدن شهر سارد در سال 490 ق.م به یونان حمله کرد.286 ولی سپاه ایران در “ماراتن”287 از سپاه یونانیان به رهبری “میلتیاد”288 شکست خورد و به ایران بازگشت. داریوش در سال 486 ق.م پس از 36 سال حکومت در اوج عظمت امپراتوری ایران درگذشت289 و پسرش خشایارشا جانشین او شد.
3-4-1-1 تشکیلات حکومتی و کشورداری داریوش
هرودوت در گزارش خود از نظام هفت پادشاهی سخن میگوید که امپراتوری کوروش و پادشاهان بعدی هخامنشیان را تشکیل میدادند. در حقیقت پادشاه اوّل که بر شورای پادشاهی پارسیان نظارت میکرد، پادشاه هفت تنان یا شاهنشاه نامیده میشد و شباهت دوری به نوعی نظام فدرالیته داشته است.290 سقوط بابل توسّط کوروش موجب گردید که کوروش خود را “پادشاه کشورها” بنامد. بدین ترتیب بسیاری از اقوام مجاوری که دارای امرا و سلاطین مستقل بودند به حضور وی شتافتند و اطاعت خود را اعلام نمودند. در حکومت هخامنشیان دین و دولت در هم آمیخته بودند لکن نه بدان معنی که دین، روش حکومت را بیان نماید؛ بلکه به مفهوم دیگر آن که وابستگی دین و سیاست است و دولت هخامنشی همواره در سیاستهای توسعهطلبانهی خود از دین بهره میبرد. آزادی بیش از چهل یهودی اسیر در دست بابلیان که در زمان کوروش انجام میپذیرفت در همین راستا قابل تفسیر است. بازگشت این تعداد از آوارگان به ارض موعود میتوانست راه فتح مصر را از طریق فلسطین هموار سازد. در حقیقت یهودیان پل عبور سپاهیان کوروش به مصر محسوب میشدند و حوادث بعدی نتایج این سیاست را به واقعیّت تبدیل نمود؛ هر چند که خود کوروش شاهد آن نبود لکن اعقابش از آن بهرهمند گردیدند.291 شورشهایی که هر از گاهی در گوشه و کنار امپراتوری بزرگ هخامنشیان رخ میداد، تمام هم و غم و همهی توان سیاسی نظامی پادشاهان هخامنشی را به جنگها معطوف میداشت و هر گونه فرصت اصلاحات در درون نظام حاکم و بهبود بخشیدن به معیشت مردم را از آنها سلب مینمود. تشکیلات حکومتی هخامنشیان که در عهد داریوش توسعه یافت حدّاکثر در سه بخش خلاصه میشد. نخست، نهاد سلطنت که محور اصلی اقتدار سیاسی و شاخص عهدهی دولت و حکومت بود. دوّم، تقسیمات سیاسی اداری قلمرو وسیع شاهنشاهی که هر کدام از واحدها توسّط شاهی کوچکتر اداره میشد و معمولاً منصوبین شاه بزرگ بر این واحدها حکم میراندند. سوّم، مأموران جمعآوری مالیات و عوارض که از بین افراد و خانوادههای وابسته به پادشاه انتخاب و به محل مأموریّت یعنی ایالتها گسیل میشدند. برخی از گزارشهای تاریخی از وجود بیست ایالت یا شهربان در قلمرو امپراتوری هخامنشیان حکایت دارد. هر کدام از آنها به جز صاحب منصبان عالی که به عنوان والی و شاه دست نشانده حکومت میکردند، دارای مامور عالی برای ادارهی امور مالیاتی، عوارضی و گمرکات بود که عمدتاً از میان خویشاوندان شاه و افراد وابسته انتخاب و منصوب میشدند. معمولاً هزینههای سپاهیان و فعّایّتهای نظامی بیشترین سهم را از درآمدهای مالیاتی داشتند. سنگینی خراجهایی که ایالات قلمرو امپراتوری به صورت سالانه میپرداختند، هر چند از یک سو به موفّقیّتهای سیاسی و نظامی امپراتوری کمک میکرد، امّا از سوی دیگر عمدهترین عامل درد سر به شمار میآمد و موجب میگردیدکه هر از چند گاهی امرای نواحی و ایالتها سر به شورش بردارند و چند برابر مالیات آن ایالت صرف سرکوب شورشیان گردد.292
3-4-1-2 تقسیم قلمرو شاهنشاهی به چندین ساتراپ293
داریوش سرزمینهای ایران را به چند قسمت تقسیم نموده، برای هر کدام یک والی معیّن نمود که به آن در زبان آن روزی “خشترپاون” میگفتند یعنی حامی یا نگهبان مملکت. در واقع ساتراپ شکل یونانی شده واژهی خشثر پاون در پارسی باستان است که در زما
ن
هخامنشیان برای اشاره به استاندار (والی، حاکم) از آن استفاده میشده است، توضیح این که استان یا ولایت را ساتراپنشین مینامیدند. این نام در پهلوی به شکل شهرپان و در زبان پارسی نو به شکل شهربان و شهرب درآمده است. شهرب به معنی استاندار به کار میرفته و در زبان یونانی به ساتراپ تبدیل شده است.294 یونانیها، ساتراپ، به معنی استاندار و ساتراپی را عموماً یعنی استان نوشتهاند و تعداد بخشها را بین بیست الی بیست و شش بخش ذکـر کردهاند و لیکن تعداد ولایات در کتیبهی نقش رستم به سی ولایت میرسد (تصویر 3-17). برای این
تصویر (3-17). نقشهی پراکندگی ساتراپهای هخامنشیان (ایمانپور و …، 1389: 62)
که کارها همه در دست یک نفر نباشد، دو نفر از مرکز مأمور میشدند که یکی به فرماندهی قشون محلّی منصوب بود و دیگری به اسم سردبیر که کارهای کشوری را اداره میکرد. سردبیر در واقع مفتّش مرکز در ایالات بود و مقصود از تأسیس این شغل این بود که مرکز بداند احکامی که به ساتراپ صادر میشود اجرا میگردد یا نه. مفتّشینی که از مرکز برای دیدن اوضاع ایالات مأمور میشدند، لقب چشم و گوش دولت را داشتند.295 درست است که این ساتراپها در حوزهی حکومت خویش مثل یک پادشاه دستنشانده، قدرت و حیثیّت بلامنازع داشتند (تصویر 3-18) امّا در واقع تمام احوالشان
تصویر (3-18). یک ساتراپ در حال صحبت با مراجعهکنندگان (وبگاه اطلس تاریخ ایران از ابتدا تا اسلام www.iranatlas.info)
تحت نظارت دقیق و بلاواسطهی شاه و “چشم” و “گوش” او بود و این نکته کمتر به آنها مجال میداد که داعیّهی استقلال یا فکر تجاوز از قانون پادشاه را در خاطر بگذرانند. این نظارتها در عین حال هم رعیّت را از استثمار و تعدّی ساتراپها در امان نگه میداشت و هم به ساتراپها اجازه نمیداد تا با جمعآوری عوارض و مالیاتهای بیجا خزانهی خود را تقویت کنند و لاجرم به فکر توسعهی قدرت بیفتند.296 از جمله اختیارات مالی ساتراپها میتوان به ضرب سکّهی نقره و وضع و وصول عوارض جهت رفع نیازمندیهای ساتراپنشینها بود.297 چند منبع مکتوب در مورد تعداد ساتراپهای هخامنشی وجود دارد از جمله سنگنگارهی بیستون، نوشتههای هرودوت در کتاب تواریخ، سنگنگارهی نقش رستم داریوش، کتیبهای از خشیارشا و آریان نویسندهی یونانی (جدول 3-1).
فهرست ساتراپیها بر اساس دیوارهی بیستون داریوش 521 قبل از میلاد
فهرست ساتراپیها بر اساس تواریخ هرودوت (لیست هدیهآورندگان)
فهرست ساتراپیها بر اساس کتیبهی نقش رستم داریوش
492 قبل از میلاد
فهرست ساتراپیها بر اساس تواریخ هرودوت (لیست ارتشها) 480 الی 481 قبل از میلاد
فهرست ساتراپیها بر اساس سنگ نبشتهی خشایارشا
فهرست ساتراپیها بر اساس آریان Anabasis))
پارس
پارسی
پرسیس
ایلام
شوش
ایلام
شوشی
ایلام
شوشی
بابل وآشور
بابل وآشور
بابل وآشور
آشوری
بابل وآشور
بابل وآشور
ماد
اکباتان و ماد
ماد
ماد
ماد
ماد
اورتوکوریبانتیها
سکاهای تیز خود
سکاهای تیز خود
سکایی
پامفیلا – جنوب ترکیه
پامفیلا
یونیه
یونیه
یونیه
یونیه
یونیه
یونیه
یونیه ای ها با کلاه آفتابی
یونیه ایهای کنار دریا
کرکا – نزدیک بدروم ترکیه
کرکا – نزدیک بدروم ترکیه
کرکا – نزدیک بدروم ترکیه
کرکا – نزدیک بدروم ترکیه
کرکا – نزدیک بدروم ترکیه
سارد
لیدی
سارد
لیدی
سارد
لیدی
Saspires, Alarodians
Alarodians Saspires
Matienians
Matienians
Paphlagonians
Paphlagonians
کشورهای کتار دریا
تراکیه ای های آسیایی
تراکیه ای های آسیایی
فریجیای بزرگتر
کاپادوکیه
کاپادوکیه
کاپادوکیه
کاپادوکیه
کاپادوکیه
کاپادوکیه
ارمنستان
ارمنستان
ارمنستان
ارمنستان
ارمنستان
ارمنستان
سیلیسیا
سیلیسیا
سیلیسیا
بین النهرین
قبرس فلسطین فینقیه
قبرس فلسطین فینقیه
سوریه فلسطین
مصر
مصر
مصر
مصر
مصر
مصر
لیبی
لیبی
لیبی
لیبی
هندو
هند
هندو
هند
تاکسیلا
گندارا دره کابل
گندارا دره کابل
گندارا دره کابل
گندارا دره کابل
گندارا دره کابل
داتاگوس کشور صد گاو
داتاگوس کشور صد گاو
داتاگوس کشور صد گاو
داتاگوس کشور صد گاو
پاریکانیایی آسیایی
پاریکانیایی
Oreitians, Ichthyophagi
گدروسیا – بلوچستان
Caspians, Pausicae, Pantimathi, Daritae
هیرکانیان
مردان آکایوفاسیا
هیرکانیان
مکه
مکه
مکه
مکه
مکه
زرنگیهای سیستان
اسگردیان
زرنگیهای سیستان
اسگردیان
زرنگیهای سیستان
زرنگیهای سیستان
هارایوواتیس – قندهار
هارایوواتیس – قندهار
هارایوواتیس – قندهار
هارایوواتیس – قندهار
باختری ها
باختری ها
باختری ها
باختری ها
باختری ها
باختری ها
سکاها
سکاها
سکاها
سکاها
سکاها
دایی یا دها-جنوب قزاقستان
دایی یا دها-جنوب قزاقستان
پارت
پارت
پارت
پارت
پارت
پارت
رخجیان
رخجیان
رخجیان
رخجیان
رخجیان
رخجیان
ازبکها – کوراسمیان
ازبکها – کوراسمیان
ازبکها – کوراسمیان
ازبکها – کوراسمیان
ازبکها – کوراسمیان
ازبکها – کوراسمیان
سغدیان
سغدیان
سغدیان
سغدیان
سغدیان
سغدیان
Moschi, Tibareni, Macrones, Mosynoeci, Mares
Moschi, Tibareni, Macrones, Mossynoeci, Mares
Colchians and the tribes of the Caucasus
Colchians
اتیوپی
Nubia
اتیوپی
Nubia
اعراب
اعراب
اعراب
اعراب
اعراب
اعراب
سکاهای اروپایی
تراکیه
تراکیه
جدول (3-1). لیست ساتراپیهای هخامنشیان (دانشنامهی ایرانیکا، سرواژهی Achaemenid Satrapies)
3-4-1-3 نظاممندی مالیات
در اوایل دوران هخامنشی، مالیات به معنای دقیق کلمه وجود نداشت. در زمان کوروش و پسرش (کمبوجیه)، ایرانیان به جای مالیات منظّم، پیشکشها و هدایایی به شاه میدادند. اندک اندک، دولت هخامنشی به گرفتن مالیات نقدی پرداخت. وضع مالیات با تصویب قضّات، بر مبنای سکّههای طلای دوران داریوش، معیّن و در دفترهای ویژهی مالیاتی که بعدها به “قانون” نامبردار شد، ثبت میشد. داریوش مسئولیّت گردآوری مالیات را بر عهدهی ماموران ویژهای گذاشت که از سوی دولت هخامنشی گماشته میشدند، تا ساتراپها نتوانند با دست یافتن به منابع مهمّ مالی از دولت مرکزی احساس استقلال کنند. مالیاتهای نقدی که سالانه در دوران فرمانروایی داریوش به شوش پایتخت او میرسید، کمابیش برابر با 20 میلیون دلار بود که

