بخش بزرگی از آن در خزانهی شاه انباشته میشد.298 درآمد سالانهی یک روستایی در دوران هخامنشی کمتر از 15 دلار بود.299 داریوش، نرخ مالیاتها را که پیش از او به خواست ساتراپها و پادشاهان مناطق بستگی و نوسان بسیار داشت، به دقّت و به گونهی مقطوع مشخّص کرد. نخستین ممیّزی مالیاتی در جهان در دوران داریوش انجام گرفت. او برای انتظام بیشتر وضع مالیهی عمومی، اوزان و مقادیر را در سراسر قلمرو خود یکنواخت ساخت. نظام مالیاتی برقرار شده از سوی داریوش، با توجّه به مقطوع بودن میزان آن، عادلانهتر (یا کمتر ظالمانه) بود.300
3-4-1-3-1 عنوانهای مالیات و خراج
روی سنگنوشتههای هخامنشی به کلمهی “باجی”301 برمیخوریم که به معنی کلمهی مالیات است. کلمهی دیگری که در آن زمان به کار میرفت، کلمهی “خراگ”302 بود. نظر به این که مالیات اصلی را “باژ” یا “باجی” مینامیدند، کلمهی خراگ احتمالاً مربوط به هدایا و ارمغانها بوده که مردم و اقوام زیردست میپرداختند. خراگ را با “دورای”303 یونانی مطابق میزدند؛ با این تفاوت که موعد و مقدار پرداخت آن، در دوران داریوش بزرگ مشخّص بوده است.304 در لوحههای تخت جمشید، بیشتر به مأموران و کارمندان مالیاتی، با عنوان “بَزیکهره” برمیخوریم که به معنای دریافتکنندهی مالیات غلّه است. پس از آن، به “خراجگیرها” برمیخوریم که عنوان نشان ترکیبی از فارسی باستان و عیلامی است. این خراجگیرها زیر نظر کارمندان ردهی بالاتر، در آبادیهای گوناگون خراج بز و گوسفند میگرفتهاند و میتوان به آنها “دریافتکنندهی مالیات روستاها” گفت که ترجمهی لغت لفظی آن “کوهپردازها” میشود. پس از آن به عنوان “گیرندهی مالیات زمین” برمیخوریم که کارشان وصول مالیات جو، روغن، بز و گوسفند بوده است. عنوان برخی از کارمندان نیز گویای نام و مقدار مالیاتهاست. مثلاً کارمندان “ده یک گیو” که به زبان فارسی باستان “پَتَیسَه”305 نامیده میشدند و اغلب در سفر بودند و اسبی نژاده برای “فرنکی” رئیس تشریفات همراه میبردند306، مالیاتای وصولی در ساختمان مخصوصی نگهداری میشد که به “گنژ” یا “گنج” موسوم بود. ریاست گنجینه را “گنجه بره میششت” یا “مَهشت گَنجوَر” بر عهده داشت که عدّهی زیادی کارمند و دبیر به نام “گنجه بر دیپیر”، در آن خدمت میکردند. این سازمان در عهد داریوش اوّل، صورت رسمی به خود میگرفت.307
3-4-1-3-2 نظام خراجگذاری در دوران داریوش
هرودوت در تاریخ به ما میگوید: “داریوش پس از این که شاه شد، بیست ایالت را در امپراتوری خود تأسیس کرد، آنها را ساتراپی نامید و شهربانها در آن ایالات برگماشت. داریوش برای تمام اقوام و طوایف مالیات مقرّر داشت و نواحی همجوار را از جهت همین جریان اداری، تابع مرکز واحدی ساخت. اتباع شاه از جهت عایدات و مخارج، محض تسهیل کار جزو این یا آن ساتراپی شده بودند.” هرودوت همچنین اشاره میکند که با برقراری مالیات ثابت و مقرّرات همانند، دیگر این شایعه در میان پارسیان رواج یافته بود که داریوش سودآور است، کمبوجیه جبّار و کوروش پدر و حامی اقوام و ملل.308 البتّه این گفتهی هرودوت نمیتواند صحیح باشد، چرا که وی در جای دیگر از کتابش میگوید که پارسیان از مالیات معاف بودند،309 در حالی که وی مدّعی است لقب سودآور (تاجر) را پارسیان به داریوش داده بودند. چگونه پارسیان که از مالیات معاف بودند این به نفع آنان بود، این لقب را به او دادند؟ در واقع باید گفت که این لقب را سایر اقوام دولت پارسی یا یونانیان به داریوش دادند. پس از آن، هرودوت فهرستی از بیست ساتراپ امپراتوری داریوش را با مقدار مالیاتی که به نقره بر طبق واحد تالدان باید میپرداختند، به تصویر میکشد. در واقع هرودوت نمیخواهد به صراحت بگوید، داریوش اوّلین کسی بود که به تعیین خراج پرداخت، بلکه او به خصوص میخواهد تأکید کند، داریوش اوّلین کسی بود که مقدار و میزان خراج و جمع دقیق آن را معلوم کرده است. به نظر هرودوت، درست به همین دلیل است که داریوش آفریننده و بنیانگذار خراج، به آن معنایی است که طبعاً برای یک آتنی سدهی پنجم قابل درک است؛ یعنی سیستمی که در آن، یک سرزمین از طرف قدرت فاتح مکلّف است، به مقدار معیّن بر اساس ارزیابی فلزّات گرانبها و محاسبهی مشخّص، خراج بپردازد. هرودوت فهرستش را از ایالات غربی یعنی در محدودهی آسیای صغیر شروع میکند. وی به دلیل نزدیکی و ارتباط با آن ایالتها، اطّلاعات بیشتری در مورد آنها داشت. بعد از ذکر چندین شهر در آسیای صغیر، وی به طرف جنوب حرکت میکند و از خطّهی عربستان (سوریه، فینیقیه و قبرس) سخن میراند و پس از آن، به یکباره به مصر و لیبی اشاره میکند. از مصر و لیبی به شرق میرود و از ستاگدیها و گنداریها یاد میکند. از شرق به شوش کاسیان، از آن جا به اکباتان و ماد و از این جا به شمال میرود و از ولایات خزرنشین صحبت میکند. دوباره به شرق برمیگردد و از اهالی بلخ نام میبرد و بعد از آن به غرب به منطقهی ارمنستان و دریای سیاه اشاره میکند. دوباره از غرب به شرق و جنوب شرقی امپراتوری میرود و از سگارتیان، زرنکیها و سکنهی خلیج فارس یاد میکند بعد از ذکر ایالات شرقی به هند میپردازد و آن را بیستمین ایالت ساتراپی قرار میدهد.310 چنان که دیده میشود، اطّلاعات کمتری دارد. اصولاً فهرست وی در هم ریخته و مغشوش است. از هیرکانیها دو بار در دو ساتراپی نام میبرد.311 مأخذ هرود
و
ت در این مورد، یک فرد یونانی بوده که از روی یک فهرست و سند ایرانی ترجمه شده است. بنابراین، نامهای جغرافیایی استانهایی که نزدیک به یونان و یونانیان بوده، در آغاز این فهرست آمده است و گمان میرود که فهرست اصلی فارسی باستان با ماد آغاز شده بود.312
داریوش به منظور ساختن پایتختهای تازهی پرسپولیس و شوش، لشکرکشیهای دامنهدار نظامی و دیگر نیازهای دربار خود، چارهای نداشت، جز آن که از درآمدهای منظّم مالی برخوردار باشد. کوروش، کمبوجیه و بردیا، هیچ یک ادارهی امور مالی سرزمین امپراتوری را آسان نگرفته بودند و برداشتهای مالی نیز از عصر داریوش آغاز شده بود. احتمالاً در سال 517 و 518 ق.م بود که برای نخستین بار بعد از سال 522 ق.م، یعنی بعد از پایان معافیّت مالی، بردیار گئوماتا مقرّر کرده بود، خراج تازه دریافت کنند. هرودوت که از آسیای صغیر برخاسته است، به وضوح اطّلاعات خود را یونانیزده کرده است. جالب توجّه است، بر خلاف کتیبههای هخامنشی که فهرست خود را از قالب امپراتوری شروع میکنند، او از ایالت یونیه آغاز کرده است. باید گفت که در فهرست داریوش در بیستون، مقام اوّل را پارس دارد و این نشان میدهد که این فهرست مالیاتی نیست. آخرین آن یعنی بیست و سوّمین آن “مکاد” (مکّه) است. فهرست شهرب ماد در بیستون از مرکز امپراتوری شروع میشود. از ایرادهای وارد بر هرودوت این است که او تمام امپراتوری ایران را در فهرست شهرنشینهای خود نگنجانده است، در صورتی که این فهرست تقسیمبندی را به دوران داریوش اوّل نسبت میدهد. احتمالاً بعضی از اطّللاعات هرودوت به دورانهای بعدی تعلّق دارد که در طول آن اسنادی را گردآوری کرده و بررسیهای خود را به رشتهی تحریر درآورده است. مثلاً هند بعد از تصرّف آن توسّط داریوش در نظام خراجگذاری قرار میگرفت313، ولی هرودوت آن را مربوط به دورانی میداند که داریوش بلافاصله بر تخت پادشاهی نشست. فهرست اقوام و ملّتها در کتیبههای داریوش در شوش به غیر از پارس، به بیست و هشت ساتراپی میرسد. ماد، در صدر فهرست و کوکا (کاریه) در ردهی 28 فهرست قرار دارد.314 در کتیبهی کانال سوئز، پارس دوباره در فهرست ساتراپیها در مقام اوّل و هند در مقام آخر قرار دارد.315 در نقش رستم، باز ایالات پارسی از سایر ایالت جدا شده و به غیر از این ایالت، بیست و نه ایالت فهرست شده است.316 در فهرست خشایارشا در تخت جمشید نیز پارس به حساب نیامده و بدون این ایالت، 30 ایالت در فهرست آمده است.317
در واقع متون کلاسیک، از وزن و اهمّیّت خراج هخامنشی دو تصویر متضاد و متناقض میدهند. بعضی از تعادل و میانهروی داریوش در خراجگیری گفت و گو کردهاند و برخی دیگر که در اکثریّتند، سنگینی غیرقابل تحمّل این خراجها را منعکس کردهاند. این گفتهها از پادشاه دو صورت میسازد: فردی عادل و مهربان، و فردی تاجر و کاسبکار. باید گفت که سازمان خراجگذاری در طول زمان، دچار تحوّل مهمّی و اساسی نشده است؛ هر چند که شاه هر لحظه میتوانست خراجهای تازهای برقرار کند. میتوان فرض کرد که فقط در مورد میزان و مجموع خراج تصمیمهایی صورت گرفته است.318 به اعتقاد داندامایف نیز، مالیاتهای مقرّر بر یک ملّت، در طیّ سالها تغییر نمیکرد.319
3-4-1- 3-3 شیوهی گردآوری مالیاتها
جمعآوری مالیات و خراج مقرّر بر عهدهی ساتراپ یا شهربان هر ایالت بود. پایتخت یا مرکز هر ساتراپی به منزلهی نمونهی کوچکتر مراکز سلطنتی بود که مالیاتها یا خراجهای ولایات در آنجا گرد میآمد و انبار میشد. بخشی از آن را به مرکز میفرستادند. مقدار از خراج باقی مانده در ساتراپی، منابع و احتیاجات همان ساتراپی و مأموران زیردست آن را تأمین میکرد. بعضی خراجها جنسی بودند و میتوانستند مستقیماً برای تغذیه و حفظ پادگانهای محلّی استفاده شوند. مثلاً سربازان درالفانتین مجاز بودند که برای معاش و تغذیهی خود و خانوادههایشان، از انبار ایالتی سهمیه و جیره دریافت کنند. کارگران منطقهی تخت جمشید نیز، معمولاً از انبارهای سلطنتی جیرهی جنسی دریافت میکردند. خراج و مالیات، به صورت فلزّات گرانبها و معمولاً نقره دریافت و برای هزینههای استثنایی ذخیره میشد.320
یکی از عیبهای بزرگ سیستم مالیات و خراجگذاری داریوش بزرگ این بود که شهربانها حقوق و سهم خود را از ساکنان شهربنشین میگرفتند و این خود موجب ظلم و اجحاف آنان نسبت به ساکنان شهربنشین میشد. از عیبهای دیگری که قبلاً نیز به آن اشاره میشد، این بود که مقدار مالیات مقرّر هر شهربنشین تا آخر سلطنت هخامنشیان ثابت بود.321
با این حال، باید توجّه داشت که داریوش علاوه بر تعیین مبلغ مالیات، این مبلغ را بر اساس نوع محصول تولیدی، مرغوبیّت محصول، تنوّع آب و هوایی، و میزان محصولدهی زمین زراعی تعیین کرده بود. البتّه این تمهیدی بود که برای جلوگیری از اجحاف شهربانها به اقوام تابع و دست بردن آنها در اضافه کردن مقدار مقرّر مالیات. داریوش علاوه بر تعیین مقدار مالیاتها، نوع و مقدار هدایایی را تعیین کردند که قبلاً اقوام بر طبق میل خود میآوردند. به همین دلیل، یونانیها به علّت این ابتکار به او لقب کاپهلوس322 یا سوداگر را دادند. منظورشان این بود که داریوش از هر راهی پول درمیآورد.323 به این ترتیب، آنچه از کوروش بزرگ تا داریوش بزرگ دستخوش تغییر و تحوّل شده است، برقراری خراج برای نخستین بار نبو
ده است. بلکه بیشتر شرایط وصول آن است که به صورتی بنیادی تغییر یافته است. داریوش در واقع به هر گونه تجارتی میپرداخت. شاید بتوان فرض کرد که اوّلین تغییر در وصول خراج را کمبوجیه به منظور تسخیر مصر صورت داد، ولی داریوش نخستین کسی بود که برای زمین ارزش قائل شد و ارقام معیّن و مشخّصی را به تناسب این ارزشگذاری تعیین کرد.324
در زمان امپراتوری هخامنشی، وزنها و مقیاسهای مختلفی وجود داشتند. از جملهی این وزنها “پیمانهی شاه” بود که از زمان بختالنّصر، پادشاه بابل وجود داشت. قبل از داریوش در سراسر امپراتوری، وزنهای مختلفی بودند که احتمالاً هر ایالت یا کشوری، وزن مخصوص به خود را داشت. ولی در دوران داریوش، این وزنها و پیمانههای معمول و مقیاسهای خصوصی برداشته و تنها پیمانهی شاه به رسمیّت شناخته شد. علاوه بر پیمانهی شاه، از وزنهای دیگر، “ارش شاه” بود. این ارش خطکشی از جنس آهک سپاه، به درازای هیجده اینچ بود که نام داریوش بر روی آن حک شده بود. علاوه بر اینها “کرشه” نیز مورد استفاده قرار میگرفت. هر کرشه برابر با 11 کیلوست.

